دل نوشته ای برای آینده
سلام به تمام وجودم امیر محمد عزیزم ؛ نمیدونم این نوشته رو هیچ وقت میخونی یا نه ؟ نمیدونم 20 سال دیگه اگه بیای اینجا و این نوشته رو بخونی چقدر دل هامون بهم نزدیکه که بتونی من رو درک کنی گاهی میترسم ! میترسم نکنه یه موقع (دور یا نزدیک بودن زمانش برام مهم نیست) دلت از من دور بشه طاقت ندارم ببینم کسی که همه ی امیدمه ازمن خسته بشه من رو نخواد من رو عقب مونده وپیر تصور کنه ... کسی که امروز اشک چشماش مثل خنجر توی سینه ام فرو میره نخواد اشک چشمو پاک کنه یا اصلا نه! اشکم رو در بیاره. گلم باورت نمیشه از ترس اون روزا گاهی الان به خودم میلرزم ! پسرم فقط بدون : اگه پیر شدم...
نویسنده :
مامان مریم
10:20